سیزده بدر
گلم سیزدت بدر امروز سیزده بدر و ما مثل روزای دیگه با خاله و مانی جون ناهار میریم بیرون . قرار شد امروز بریم باغ خاله جون ،صبح هوا سرد بود و ما تصمیم گرفتیم نزدیکای ظهر بریم پیش خاله جون که هوا کمی بهتر شده باشه وقتی رسیدیم عرفان تو حیاط داشت توپ بازی میکرد خاله جونم در حال درست کردن چای ذغالی بود، بابا جونم رفت کمک عمو حسن و داره با تلاش فراون هیزم اره میکنه من و تو مانی و عارفه نشستیم زیر سایه درخت و در حال خوردن هله هوله هستیم (دور از چشم باباجون) . دایی جونم ناهار اومد پیشمون .و بعد از ناهار رفتیم بیرون تا شما عزیز دلم سبزه گره بزنی اینجام داری سبزه گره م...
نویسنده :
مامان سارا
1:49