جوجه مامان

عشقم بالاخره دو رقمی شد انشالله سه رقمی شدن تولدت . پسرکم  قبل  از ماهگرد تولدت نهم شهریور ماه چند روزی رو رفتیم مشهد ، زیارت امام رضا این اولین سفر شما بود مامانی از طی دوران بارداری تا به الان مسافرت نرفته بود چون مانی جان و بابایی مخالف سفر رفتن من و شما بودن تا اینکه رضایت دادن  . بعد از مسافرت به هفته ای خونه مانی جون بودیم آخر هفته عروسی دختر دایی مامانی بود رفتیم عروسی خیلی خوش گذشت ،چند روزیه مامانی سرما خورده به خاطر همین نتونستم به اینجا سر بزنم.       ...

عشــــــــقم ماهه شـــــــدنت مبــــــــــــــــارک   سلام گلم ببخش که عکست رو با تاخیر میگذارم باور کن وقت نمی کنم.  صبح که از خواب بیدار میشم در خدمت شما دلبند هستم تا شب ،وشبم اونقدر خسته میشم که با خوابیدن شما منم زودی خوابم میبره و در ضمن اگر در طول روز وقتی داشته باشم وبخوام یادداشتی برات بزارم شما با دیدن لب تاپ یا تبلت ذوق میکنی و سریع به سمتش میایی و نمی گذاری که من دست به چیزی بزنم و دوست داری که روی لب تاپ بنشینی وموس رو دستت بگیری و با اون بازی کنی و یا دستت رو روی تبلت بگذاری و اون رو سر بدی ،به نظرت دلیلم منطقی بود یا نه......الان ساعت دو صبح ، و  شما و پدری هر دو در خواب ناز هستین و من در کن...

...

بســــم الله الرحـــمن الرحیــــــم اناانزلناه فی لیله القدر و ماادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکه والروح، فیها باذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر » « ما «آن» را فرود آوردیم درشب قدر و چه میدانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه برتر است فرشتگان و آن روح دراین شب فرود می‌آیند به اذن خداوندشان از هر سو سلام بر این شب تا آنگاه که چشمه خورشید ناگهان می‌شکافد! » و کنون وقت دعاست وقت شکر از کرم و لطف خداست وقت عاشق شدن و مهر و صفاست وقت امید بر قلم عفو خداست ...

هشت ماهــــه         شــــــــدنت مبارک نفــــــــس مامان   سلام عشق کوچولوی مامان ،   از اونجا که مدت زیادی بود وبلاگتو آپ نکرده بودم دو تا پست باهم برات گذاشتم باورم نمیشه زمان داره اینقدر سریع می گذره و عشقم تا چهار ماه دیگه یکسالگیشم پشت سر می گذاره . زیبای مامان حس حضورت قشنگترین حس دنیاست رویای شیرینم ،کوچولوی من بودنت برام خیلی ارزشمنده و الان که معنی واقعی مادر بودن رو می فهمم ، معنی واقعی محبت کردن ،نگران بودن ،عشق ورزیدن یه مامان برای پسرش ، وقتی صبحها با خنده عشقم و با کشیدن موهای مامان توسط پسری و آواز خوندنش که میخواد بگه اهالی خونه بیدارشی...

...

                                             تبــریک تبــریک ...... فســـقلـــی مـامـان     مــــاهه شـــــــــــد       عشقم دوباره یه لحظه ازت غافل شدم خواستی به کیک پاتک بزنی منم به خاطر در امان ماندن کیک رو زمین و در فاصله دو متریت قرارش دادم ، و بازم از مانی جون به خاطر مهمونی شب ماهگرد تشکر میکنم.    دلبندم اینم چند تا عکس از...

عشق مامان پنچ شنبه شب من و بابایی شما رو پارک بردیم و به شما پرنده ها رو نشون دادیم و شما با تعجب به اونا خیره شده بودی و کلی تاب بازی کردی و خیلی خوش گذشت .                                                                                   &n...